آیا تا کنون به مواردی مانند پیامهایی از موجودات فضایی، آب شفابخش و انرژی لایتناهی اندیشیدهاید؟ چنین پدیدههایی اگرچه زمانی افسانهای و غیرقابل باور به نظر میرسیدند، اما اینك همگی به واقعیتهای علمی بدل شدهاند، پدیدههایی كه تبیین هریك چالشی اساسی برای علم مدرن امروز محسوب میشود. وجود چنین چالشهایی گواه آن است كه در قرن بیست و یكم، جهانی كه انسان با آن روبه رو است، هنوز همچنان در پردهای از اسرار و ناشناختگی پوشیده است. آری، آخرین پیشرفتهای علمی حاكی از آن است كه جهان بسیار ناشناختهتر و اسرارآمیزتر از آن است كه تاكنون می پنداشتیم. شاید پندارها و تصورهای ما از جهان فاصله بسیاری با حقیقت جهان داشته باشد و شاید این فاصله هیچ گاه پر نشود
دهمین سیاره یا سیاره اکس نپتون بر اساس محاسبات ریاضیدانانی به نامهای جان کاچ آدامز و اوربین لوویه کشف شده بود تا توضیحی بر اختلافات موجود میان مدار محاسبه شده و رصد شده سیارات اورانوس، زهره و مشتری باشد. پس از کشف نپتون، هنوز هم اختلاف نورهایی در مدار این سیارات دیده میشد. دامنهی این اختلافات نوری حتی به مدار نپتون نیز رسیده بود. این اطلاعات و ابهامات موجود، اخترشناسان را به این فرضیه سوق داد که احتمالا باز هم سیاره دیگری این بار ماورای سیاره تازه کشف شده نپتون وجود دارد. دو دانشمند به نامهای ویلیام پیکرینگ و پرسیوال لاول، هر یک مستقل از دیگری، جرم و مسیر این سیاره فرضی را محاسبه کردند که لاول پیشاپیش آن را "سیاره اکس" نامیده بود. کاوشهای تصویری که بر مبنای این محاسبات انجام گرفته بودند، تا مدتها بیثمر ماندند. سرانجام اخترشناسی به نام کلاید تامبا سیارهای را که این همه چشم به انتظارش بودند در منهای 6 درجه از موقعیت پیش بینی شده، شناسایی کرد. این سیارهی جدید، نام پلوتو را به خود گرفت. اما طولی نکشید که مشخصات آن ( قطر ظاهری کم و درخشش آن که بسیار کمتر از پیش بینیها بود ) این تردید را بوجود آورد که جرم پلوتو بسیار کمتر از آن مقدار است که بتواند اختلالی بویژه در حرکات اورانوس و نپتون بوجود بیاورد. در حدود سال 2015 یک کاوشگر ناسا به این منطقه خواهد رسید و شاید بتواند این سیاره را شناسایی کند؛ ولی شاید آن موقع دیگر خیلی دیر باشد. اثر پلاسبو برای نشان دادن این اثر به یک نفر داوطلب نیاز است. آزمایش به این ترتیب انجام میشود که به مدت چندین روز و در هر روز چندین مرتبه توسط عاملی، دردی در بدن شخص داوطلب ایجاد میشود. در هر بار، درد با استفاده از مرفین از بین میرود. آزمایش به همین ترتیب تا روز آخر ادامه می یابد. در روز آخر، بدون اطلاع شخص داوطلب به جای مرفین از محلول آب نمک ( سالین ) استفاده می شود. حدس بزنید چه اتفاقی می افتد؟ در کمال شگفتی، سالین درد را از بین می برد. این اثر شگفت انگیز، اثر پلاسبو نام گرفته است. «فابریتزیو بندتی» از دانشگاه تورین ایتالیا، آخرین مرحله از آزمایش پلاسبو را تغییر داد. او در آخرین مرحله آزمایش ( که از آب نمک به جای مرفین استفاده میشود ) بدون اطلاع شخص داوطلب، مادهای به نام نالوکسان را نیز به محلول سالین اضافه نمود. ( نالوکسان دارویی است که تاثیرات مرفین را خنثی میکند ) آزمایش نتیجهای کاملاً غیر قابل انتظار داشت. در این حالت، سالین دیگر درد را از بین نمیبرد. اما چگونه میتوان پدیدهی عجیب پلاسبو را توضیح داد؟ اکنون چندین دهه است که پزشکان این اثر را که حاکی از تاثیر ذهن انسان بر روی جسم او است، میشناسند. نتایج جدید حاصل از افزودن نالاکزون به آزمایش پلاسبو نیز به خوبی نشان میدهد که ذهن میتواند اثری معادل فرآیندهای بیوشیمیایی در بدن داشته باشد. بندتی در آزمایش دیگری نشان داد که طی آزمایش پلاسبو؛ حتی میتوان رعشه عضلانی را در بیماران مبتلا به پارکینسون کاهش داد. ( و به یاد داشته باشید که این کار، تنها با استفاده از محلول آب نمک انجام میشود! ) او در مورد نتایج این آزمایشات میگوید : «یک چیز مسلم است و آن این است که ذهن بر روی سیستم بیوشیمیایی بدن تاثیر میگذارد.» اما مسئله اساسی آن است که اکنون هیچ توضیح علمی برای تبیین چگونگی تاثیر متقابل ذهن و جسم وجود ندارد. مسئله افق کیهانی جهان ما در مقیاس کیهانی به طرز شگفت انگیزی یکنواخت به نظر میرسد. اگر از یک سوی جهان قابل مشاهده؛ تا سوی دیگر آن نظر افکنیم، خواهیم دید که تابش ریزموج پس زمینهی کیهانی که تمامی کیهان را پر کرده است، در سرتاسر جهان دمایی یکسان دارد. ممکن است این مسئله در نگاه اول، چندان عجیب و غریب به نظر نرسد؛ اما به یاد داشته باشیم که دو سوی کیهان قابل مشاهده، 28 میلیارد سال نوری با همدیگر فاصله دارند و این در حالی است که از عمر جهان ما تنها 14 میلیارد سال میگذرد. از آنجایی که هیچ چیز نمیتواند سریع تر از نور حرکت کند؛ پس برای تابش گرمایی هیچ راهی وجود نداشته که در این مدت کوتاه، از یک افق کیهانی به افق دیگر رسیده و نقاط گرم تر و سردتر را متعادل کرده و تعادل گرمایی موجود در کیهان را که امروزه مشاهده میشود؛ ایجاد نماید. این مسئله افق کیهانی دردسر بزرگی برای کیهان شناسان محسوب میشود، آنچنان دردسری که در بعضی موارد برای رهایی از آن، دست به دامان راه حلهای نه چندان معقولی نظیر مدل تورم کیهانی شده اند. ( و اصطلاحاً خود را از چاله به چاه انداختهاند ) در مدل تورمی چنین فرض میشود که کل جهان در اولین لحظات پس از پیدایش خود؛ دچار یک انبساط ناگهانی فوق العاده عظیم شده است، به طوری که تنها ظرف 33-10 ثانیه، 1050برابر شده است! هرچند با چنین فرضی میتوان مسئلهی افق کیهانی را حل شده پنداشت، اما همان طور که «مارتین ریس»، اخترفیزیکدان مشهور دانشگاه کمبریج میگوید : «مشکل اصلی اینجاست که هیچ کس نمیداند چه عاملی میتوانسته این انبساط ناگهانی ( تورمی ) را ایجاد کرده باشد.» بنابراین در عمل، نظریه تورمی یکی از مسائل جهان را حل میکند، اما مسئلهی دیگری به جای آن ایجاد میکند. فرض دیگری که میتواند مسئلهی افق کیهانی را حل کند، فرض متغیر بودن سرعت نور است، اما باز هم چرایی این تغییر، بی پاسخ میماند. خلاصه اینکه باید گفت یکنواختی تابش ریز موج پس زمینه کیهانی، علتی ناشناخته دارد. پرتوهای کیهانی با انرژی فوق العاده زیاد بیش از یک دهه است که فیزیکدانها پرتوهای کیهانیای را مشاهده کردهاند که براساس نظریههای موجود نباید وجود داشته باشند! پرتوهای کیهانی ذراتی ریز اتمی هستند که با سرعتی نزدیک به سرعت نور در گسترهی کیهان در حرکتند. این ذرات عموماً پروتون هستند، هرچند که هستههای اتمی سنگین نیز در میان آنها به چشم میخورد. دانشمندان بر این باورند که منبع برخی از این پرتوها احتمالاً انفجارهای عظیم ابر نواختری است، اما چگونگی ایجاد پرانرژیترین این پرتوها -که پرانرژیترین ذراتی هستند که در جهان مشاهده شدهاند- هنوز برای بشر ناشناخته است. براساس نظریههای پذیرفته شده در فیزیک، این پرتوهای کیهانی تنها میتوانند از منبعی در درون کهکشان ما ایجاد شده باشند و نه خارج از آن. اما اخترشناسان هیچ منبعی را در درون کهکشان پیدا نکرده اند که بتواند چنین ذرات پرانرژیای ایجاد کند. پس این ذرات پرانرژی از کجا آمده اند؟ نتایج آزمایشات هومیوپاتی مادلین انیس، دانشمند داروشناس دانشگاه کوئینز ایرلند از مخالفان سرسخت هومیوپاتی بود. در هومیوپاتی گفته میشود که اگر یک ماده دارویی را در آب حل کرده و فرآیند انحلال را آن قدر ادامه دهیم که به لحاظ آماری حتی یک مولکول از ماده مزبور نیز در حجم مورد نظر باقی نماند، اثر دارویی این آب ( که از نظر علم شیمی عملاً با آب خالص تفاوتی ندارد ) همچنان حفظ میشود. اما مخالفت «انیس» با هومیوپاتی همچنان ادامه داشت تا زمانی که تصمیم گرفت عملاً دست به کار شده و با انجام آزمایشی علمی، یک بار برای همیشه پوچ بودن هومیوپاتی را نشان دهد.او در مقالهای که منتشر کرد؛ آزمایشهای گروه خود را در مورد تاثیرهای محلول فوق خالص هیستامین، روی گلبول های سفید خون که در بروز التهاب مؤثر بودند؛ توضیح داد. آزمایش «انیس» در چهار آزمایشگاه علمی دیگر نیز عیناً تکرار شد و با کمال شگفتی مشخص شده است محلولهای -هومیوپاتیک هیستامین- آنقدر رقیق شدهاند که احتمال وجود حتی یک مولکول هیستامین نیز در حجم معینی از آنها وجود ندارد، دقیقاً همانند هیستامین عمل میکنند. «انیس» در انتهای مقاله خود چنین نوشته است : «از آنجایی که ما از توضیح این پدیده عجیب و غریب عاجز بودیم، نتیجه آزمایشهای خود را منتشر کردیم تا بدین وسیله دیگران نیز به تحقیق بیشتر در مورد این مسئله تشویق شوند.» و ادامه داده است : «اگر آنچه اتفاق افتاده واقعیت داشته باشد، تاثیرات ژرفی بر علم خواهد گذاشت و در آن صورت ناگزیر خواهیم بود در بنیادهای تمامی فیزیک و شیمی تجدید نظر کنیم.» مادهی تاریک اگر کاملترین شناختی را که اکنون نسبت به نیروی گرانش داریم، برای تبیین چگونگی چرخش کهکشانها به کار بگیریم؛ با این مسئلهی عجیب مواجه خواهیم شد که کهکشانها با چنان سرعتی در حال چرخشند که باید تاکنون مضمحل میشدند. به عبارت دیگر، در کهکشانها آنقدر جرم وجود ندارد که آنها را با سرعتی که اکنون مشاهده میکنیم، به چرخش درآورد. ورا روبین اخترشناس موسسه کارنگی واشینگتن، اولین کسی بود که در دهه 1970 به این مسئله عجیب و ناشناخته پیبرد. بهترین عکس العمل فیزیکدانها برای حل این مسئله؛ آن بود که فرض کنند مادهی بیشتری در فضای درون کهکشانها وجود دارد؛ ماده ای که برای ما غیر قابل مشاهده است. اما مشکل اساسی در اینجا است که تاکنون هیچ کس نتوانسته در مورد چیستی این «مادهی تاریک» توضیح قابل قبولی ارائه دهد. در واقع باید گفت که مسئله «مادهی تاریک» شکافی اساسی را در دانش امروز بشر ایجاد کرده است. مشاهدات اخترشناسی حاکی از آن است که مادهی تاریک باید حدود 90 درصد کل جرم جهان را تشکیل دهد و این مسئله وحشتناکی است که ما از ماهیت این 90 درصد جرم جهان هیچ چیز ندانیم. متان مریخی در سال 1976 کاوشگر وایکینگ روی مریخ موادی را با کربن 14 نشانه گذاری کرد. این مواد گاز متان منتشر میکردند. تحقیقاتی که به موازات این کشف انجام شد، حضور میکروارگانیسمها را تائید کرد. اکنون تازهترین تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا یک ریتم شبانه روزی را در سطح سیارهی سرخ نشان میدهد که در این ریتم فعالیتهای بیوشیمیایی دیده میشود. ریتمهای شبانه روزی میتوانند به معنی آغاز زندگی باشد. مسیر عجیب و غریب کاوشگر پایونیر این داستان واقعی مربوط به دو سفینهی فضایی است. کاوشگر اول یعنی پایونیر 10 در 1972 و دیگری یعنی پایونیر 11 یک سال بعد از آن به فضا پرتاب شد. هر دوی این کاوشگرها طی این مدت ( بیش از 30 سال ) در حال دور شدن از سیارهی ما و عبور از نواحی کاوش نشدهی منظومه شمسی بودند. اما مسئلهی عجیب در مورد آنها مسیری است که تاکنون در اعماق فضا پیموده اند. اندازهگیریها نشان میدهد که نیرویی ناشناخته، در اعماق فضا سبب شتاب گرفتن و افزایش سرعت این کاوشگرها شده است. هرچند میزان این شتاب اندک است ( حدود یک نانومتر بر مجذور ثانیه یا معادل یک ده میلیاردیم شتاب گرانش زمین ) اما همین شتاب اندک تاکنون موجب تغییر مسیر پایونیر10 به اندازه 400 هزار کیلومتر نسبت به مسیر پیش بینی شده گردیده است. در مورد پایونیر 11 هرچند که ارتباط مرکز کنترل ناسا با این کاوشگر در سال 1995 قطع شد؛ اما تا آن زمان، میزان تغییر مسیر آن از مسیر پیش بینی شده دقیقاً مشابه پایونیر 11بوده است. اما چه اتفاقی برای این دو سفینه در اعماق فضا افتاده است؟ هیچ کس پاسخ این پرسش را نمیداند. تاکنون چندین فرضیه نظیر وجود خطای نرم افزاری، تاثیر باد خورشیدی و همچنین وجود نشتی در منبع سوخت این کاوشگرها مطرح شده اند، اما بررسیهای بیشتر تمامی این فرضیهها را رد کرده است. بنابراین ممکن است عامل این نیرو، نوعی تاثیر گرانشی باشد که برای بشر کاملاً ناشناخته است. در واقع برخی از فیزیکدانها که از توضیح این پدیدهی اسرارآمیز درمانده شدهاند، آن را با برخی پدیدههای غیرقابل توضیح دیگر ( نظیر انرژی تاریک و یا متغیر بودن ثابتهای بنیادین فیزیک ) مرتبط میدانند. به هر حال دانشمندان برای بررسی دقیقتر این مسئله نیازمند ارسال کاوشگر جدیدی به مرزهای منظومهی شمسی هستند تا به طور ویژه به بررسی تاثیرهای ناشناخته و غیرعادی گرانش در آن منطقه بپردازند. بنابر نظر برخی فیزیکدان ها، چنین بررسی هایی ممکن است به نگرشی کاملاً جدید در فیزیک منجر شود.
سوره ي 51 (الذاريات): آيهي 47 و ما آسمان ها را با قدرت خود بنا كرديم و همواره آن را وسعت مي بخشيم |
انرژی تاریک این مسئله یکی از مشهورترین و چالش برانگیزترین مسائل در حوزهی فیزیک است. تا سال 1988 تمامی دانشمندان بر این باور بودند که سرعت انبساط جهان در حال کاهش است؛ اما در آن سال اخترشناسان با کمال شگفتی کشف کردند که برعکس، انبساط جهان در حال شتاب گرفتن است. کاترین فریز، کیهان شناس دانشگاه میشیگان در اینباره میگوید : «نظریه پردازان که هنوز از این اکتشاف شگفتانگیز بهت زده هستند، از آن زمان تاکنون برای ارائهی توضیحی قابل قبول برای تبیین این پدیدهی اسرارآمیز دست و پا میزنند. ما امیدواریم که مشاهدههای آینده در مورد ابر نواخترها، خوشههای کهکشانی و غیره سرنخ های جدیدی را به ما ارائه دهند.» یک احتمال آن است که ویژگی خاصی از خلأ که اختر فیزیکدانها آن را انرژی تاریک نامیده اند، عامل شتاب گرفتن انبساط جهان باشد. احتمال دیگر آن است که شاید لازم باشد نظریهی نسبیت عام اینشتین را در مقیاس های کیهان شناختی اصلاح کنیم. به هر حال این مسئله یکی از بزرگترین پرسشهای بی پاسخ برای بشر امروز است. همجوشی هستهای سرد به نظر میرسد پس از گذشت 16 سال از مطرح شدن این پدیده، موج همجوشی سرد دوباره به آزمایشگاههای تحقیقاتی جهان بازگشته است. در واقع مسئلهی همجوشی سرد، هیچ گاه از آزمایشگاهها کاملاً بیرون نرفت. به عنوان مثال، تنها در آزمایشگاههای نیروی دریایی آمریکا در فاصلهی زمانی 1989 تا 1999 بیش از 200 آزمایش بر روی همجوشی سرد انجام شد تا مشخص شود آیا امکان وقوع واکنشهای هستهای انرژی زا در دمای اتاق وجود دارد یا خیر و اکنون بسیاری از محققان بر این باورند که وقوع چنین پدیدهی شگفت انگیزی ممکن است ( واکنشی که تا پیش از آن تصور میشد تنها در دمای چندین میلیون درجهای قلب ستاره ها ممکن است). اگر همجوشی سرد قابل کنترل شود، بسیاری از مسائل انرژی جهان حل خواهد شد و بنابراین جای تعجب نیست که وزارت انرژی آمریکا به نتیجهی تحقیقات همجوشی سرد، علاقهمند باشد. وزارت انرژی آمریکا در دسامبر 2004 طی یک بررسی مشروح بر روی مجموعه آزمایشهای انجام شده در ارتباط با همجوشی سرد، این مسئله را یک مسئلهی باز اعلام کرد و از تامین منابع مالی برای انجام آزمایشهای بیشتر در مورد این پدیده ناشناخته خبر داد. این حرکت وزارت انرژی آمریکا، چرخشی 180 درجهای در باورهای قبلی محسوب میشود. اولین گزارش رسمی این وزارتخانه در مورد مسئلهی همجوشی سرد به 15سال پیش بازمیگردد. در آن گزارش آمده بود که آزمایشهای مارتین فلایشمن و استنلی پونز از دانشگاه یوتا که برای اولین بار در جهان، امکان وقوع همجوشی سرد را در 1989 مطرح کرده بودند، غیر قابل تکرار و احتمالاً نادرست است. این دو فیزیکدان طی آزمایشی به این نتیجه رسیده بودند که با فرو بردن الکترودهایی از جنس پالادیم در آب سنگین میتوان مقدار فراوانی انرژی آزاد کرد. آنها معتقد بودند که اِعمال ولتاژی بر روی الکترودهای مزبور، منجر به نفوذ و حرکت هستههای دوتریم در شبکه مولکولی پالادیم شده و با غلبه بر نیروی دافعه الکترواستاتیک، این هستهها به همدیگر جوش خورده و انرژی آزاد می کنند. اما مسئلهی اصلی در مورد پدیده همجوشی سرد آن است که براساس تمامی نظریههای پذیرفته شده علمی، وقوع همجوشی هستهای در دمای اتاق، پدیدهای غیرممکن است. دیوید ناگل از دانشگاه جورج واشینگتن در اینباره معتقد است همان گونه که 40 سال طول کشید تا پدیدهی ابررسانایی توسط علم تبیین شد، نمیتوان امکان وقوع همجوشی سرد را ( حتی اگر علم فعلی بشر آن را غیرممکن بداند) نادیده گرفت. سیگنال فضایی ناشناخته جری امان از دانشگاه ایالتی اوهایو در 15 آگوست 1977 این سیگنال اسرارآمیز را با استفاده از رادیوتلسکوپ بیگ ایر ( به معنای گوش بزرگ ) ثبت کرد. طول زمانی این سیگنال 37 ثانیه بود.امروزه پس از گذشت 28 سال هنوز هیچ کس منبع آن سیگنال ناشناخته را که از اعماق فضا منتشر میشد، نمی داند. «امان» میگوید : «هنوز هم در پی توضیح قابل قبولی در مورد منبع آن سیگنال عجیب هستم.» این سیگنال که از سوی منبعی در صورت فلکی قوس منتشر میشد، محدودهی فرکانسی باریکی حول و حوش 1420 مگاهرتز داشت. این فرکانس در محدودهای از فرکانسها واقع است که براساس توافقهای بین المللی برای استفادههای مخابراتی ممنوع بوده و از آن استفاده نمیشود و همین امر، احتمال اینکه سیگنال ثبت شده، حاصل از تداخل امواج مخابراتی زمینی باشد را عملاً منتفی میکند، اما منابع نجومی دیگری نیز که به طور طبیعی تابش میکنند، عموماً گسترهی فرکانسی بسیار بالاتری دارند. پس منشاء این سیگنال فضایی اسرارآمیز چه بوده است؟ آیا ممکن است این سیگنال، توسط یک تمدن فرازمینی بسیار پیشرفته و از طریق یک آنتن فرستنده فوق العاده بزرگ و قدرتمند ارسال شده باشد؟ «..وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون » و خداوند میداند و شما نمیدانید.